"ندا به دست نیروهای خودشان کشته شده است"

          مادر شهید ندا آقاسلطان از مجامع بینﺍلمللی خواست تا قاتل فرزندش را بیابند. هاجر رستمی مطلق، روز گذشته در گفتگو با کمپین بینﺍلمللی حقوق بشر در ایران، پیگیریﻫﺎی خانوادهٔ آقاسلطان در مورد پروندهٔ قتل دخترشان را ﺑﻰنتیجه دانست و افزود: «هیچ حرفی ندارم به دولت بزنم. تمام این مدت سکوت کردهﺍم. فقط از دنیا ﻣﻰخواهم به داد من برسند و قاتل ندا را پیدا کنند. بچهﺍم را از دست دادهﺍم و زندگیﺍم دگرگون شده است.»

شهید ندا آقاسلطان
          مادر ندا آقاسلطان در این گفتگو از ﺗﻠﺎش گستردهٔ صدا و سیمای جمهوری اﺳﻠﺎمی برای تحریف واقعیت مرگ دخترش ﮔﻠﺎیه کرد و گفت: «تا به حال، سه بار فیلم درست کردهﺍند و هر بار، حرف قبلی خودشان را نقض کردهﺍند. تا آنجا که من مادر ندا هستم، ﻣﻰدانم او برای تظاهرات بیرون رفته بود و به دست نیروهای خودشان کشته شده است. غیر از این، چیز دیگری ﻧﻤﻰتواند باشد.»

          وی در خصوص اهداف این برنامهﻫﺎ به کمپین بینﺍلمللی حقوق بشر در ایران گفت: «ﻣﻰخواهند بگویند مملکت آزادی داریم، هرکس ﻣﻰتواند ابراز عقیده کند و آزادی تمام و کمال در مملکت ایران وجود دارد. امّا هیچ کس این دروغﻫﺎ را باور نکرده است، نه مردم ایران و نه مردم جهان. من که ﻣﻰدانم قاتل چه کسی است، ولی خوب، دولتیﻫﺎ این را قبول ﻧﻤﻰکنند.»

          خانم هاجر رستمی در مورد فشار مأموران امنیتی برای ضبط مصاحبهٔ تلویزیونی نیز گفت: «به من گفتند دولت، قاتل دختر شما نیست. به همین خاطر در تلویزیون یا هر جایی که ﻣﻰخواهید، بیایید صحبت کنید. گفتم من قاتل ندا را ﻣﻰشناسم و به همین دلیل، هیچ وقت در صدا و سیمای شما نمیﺁیم. گفتند شما به عنوان پدر و مادرش در این فیلم تقاطع حضور داشته باشید، من پاسخ دادم صدا و سیمایی که رئیسﺍش آقای ضرغامی باشد که گفته است ندا هنرپیشه بوده و فیلم بازی کرده است، من در چنین صدا و سیمایی نمیﺁیم.»

          ندا آقاسلطان، دختر ٢٧ سالهﺍی بود که در درگیریﻫﺎی روز شنبه ٣٠ خرداد ١٣٨٨ در تهران کشته شد و مرگ او در رسانهﻫﺎی جهان بازتاب گستردهﺍی یافت، به گونهﺍی که به نماد جنبش سبز ایران در سراسر جهان تبدیل شد. ٥ روز پس از مرگ ندا آقاسلطان، دکتر آرش حجازی در گفتگو با راشل هاروی (Rachel Harvey) خبرنگار بیﺑﻰﺳﻰ، دستان آلوده به خون را فاش کرد و با روشنﮔﺮیﻫﺎی خود، نقشهﻫﺎ و ترفندﻫﺎی نخﻧﻤﺎی سرکوبﮔﺮان را که ﻣﻰکوشیدند مرگ ندا را بر گردن سازمان مجاهدین خلق بیندازند، نقش بر آب ساخت. به دنبال آن، خبرگزاری جمهوری ﺍﺳﻠﺎمی (IRNA) که در بنﺑﺴﺖ سخنان آرش حجازی گرفتار شده بود، او را "نیروی بیگانه" خواند، سیّد احمد خاتمی مرگ ندا آقاسلطان را "برنامهﺭیزی اغتشاﺵگران" دانست و رسانهٔ عزّتﺍلله ضرغامی نیز گوشهﺍی از کار را بدست گرفت. امّا این ﺗﻠﺎشﻫﺎ، بیش از آنکه سودی را به دنبال داشته باشد، خانوادهٔ آقاسلطان را آزار داد و مادر ندا، هاجر رستمی مطلق، سخنان سیّد احمد خاتمی و عزّتﺍلله ضرغامی را تلخﺗﺮ و دردناکﺗﺮ از مرگ ندا دانست. یک ماه بعد از گفتگوی آرش حجازی با شبکهٔ خبری بیﺑﻰﺳﻰ، نام و نشان قاتل ندا نیز با افشاگری امیر فرشاد ابراهیمی، از نیروهای سابق سپاه پاسداران اﻧﻘﻠﺎب اﺳﻠﺎمی، آشکار شد. این فرد که عبّاس کارگر جاوید نام دارد، از اعضای هیأت رزمندگان اﺳﻠﺎم ﻣﻰباشد و علیرغم شکایت خانوادهٔ آقاسلطان، تا کنون بازداشت و یا به دادگاه احضار نشده است.

» ادامه مطلب

قربان بهزادیاﻥنژاد به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد

          دکتر قرباﻥعلی بهزادیاﻥنژاد، رئیس ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی و استاد دانشگاه تربیت مدرّس، بر اساس حکم شعبهٔ ٢٨ دادگاه اﻧﻘﻠﺎب اﺳﻠﺎمی به ٥ سال حبس تعزیری محکوم شد. به گزارش تارنمای کلمه، وی به اتهام توهین به محمود احمدﻯنژاد به پرداخت ١ میلیون ریال جریمهٔ نقدی نیز محکوم شده است. سیّد محمود علیزاده طباطبایی، وکیل قربان بهزادیاﻥنژاد، روز ٢٤ خرداد ١٣٨٩ در گفتگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ISNA) از صدور کیفرخواست برای موکلش خبر داده و اتهام او را "توهین به مسئوﻟﺎن" و "تبلیغ علیه نظام" عنوان کرده بود. جلسهٔ دادگاه نیز، روز شنبه ٣٠ مرداد و با تأخیر ٥ روزه برگزار شد.

          دکتر قربان بهزادیاﻥنژاد از تاریخ هفتم دﻯماه ١٣٨٨ در بازداشت به سر ﻣﻰبرد و در این ٨ ماه، هفتهﻫﺎی بسیاری را در سلولﻫﺎی انفرادی بند ٢٠٩ زندان اوین گذرانده است. وی یکبار دیگر نیز در تیرماه ١٣٨٨، بعد از دیدار با میرحسین موسوی و همراه با ٧٠ تن از اساتید دانشگاهﻫﺎی تهران، بازداشت شده بود.

» ادامه مطلب

تهران لرزید!

          تهران، ساعت ٢٤ امشب لرزید. کانون این زمینﻟﺮﺯه، شهر دامغان در استان سمنان و شدّت آن، بنابر گفتهٔ یک مقام آگاه در وزارت کشور جمهوری اﺳﻠﺎمی، ٨/٥ در مقیاس ریشتر گزارش شده است. این زمینﻟﺮﺯه در بخشﻫﺎی گوناگون از استان تهران نیز محسوس بوده است که به دنبال آن، شهروندان از خانهﻫﺎ بیرون آمده و خود را به فضاهای سبز رساندهﺍند.
» ادامه مطلب

پناهندهﺍی از نوع افتخاری!

          هنوز یک ماه نگذشته است از روز خبرنگار، همان روزی که علیرضا افتخاری، خوانندهٔ صدا و سیمای جمهوری اﺳﻠﺎمی، محمود احمدیﻧﮋاد را در آغوش کشید و بوسه بر گونهﻫﺎیش زد. امّا شنیدیم که ایشان روز سهﺷﻨﺒﻪ در گفتگو با تارنمای خبر آﻧﻠﺎین، از فشار مردم بر خود و خانوادﻩاش سخن گفته است و اینکه میﺧﻮاهد از ایران به سوی فرانسه، رخت سفر ببندد! ما هم ماندیم انگشت به دهان که گوشﻫﺎی ما دراز است یا اینکه علیرضا افتخاری ﻣﻰخواهد بیش از توان خویش، هنرمندی نماید؟! نکتهٔ دیگری که ما را بیشتر در شگفت فرو برد، آن بود که آقای افتخاری در همین گفتگو، کردار ناشایست خود در روز خبرنگار را «گرفتاری ناخواسته» خواند! روشن نیست که کجای این رفتار، ناخواسته و یا گرفتاری بوده است. اگر تنها محمود احمدیﻧﮋاد ایشان را در آغوش گرفته بود، ﻣﻰگفتیم ناخواسته بوده است. امّا ایشان نیز در سوی دیگر، از دل و جان مایه گذاشتند و هنر و هنرمندی را برای خوشایند رئیس دولت کودتا به قربانگاه کشاندند. روشن نیست چرا استاد محمدرضا شجریان و دکتر محمد اصفهانی تا کنون به این گرفتاریﻫﺎی ناخواسته تن ندادهﺍند! شاید بهتر باشد علیرضا افتخاری در کنار آواز، درسﻫﺎی دیگری هم از استاد محمدرضا شجریان بیاموزد.


          آقای افتخاری! حال که در آغوش جمهوری ﺍﺳﻠﺎمی جای گرفتهﺍید، دیگر چرا دلتان هوای فرانسه را دارد؟ اگر اینجا از فشار مردم ﻣﻰرنجید، آنجا هم ﺧﻮاهید رنجید، شاید بیشتر از اینجا. بابک داد را نبینید که به فرانسه گریخت، او تاب آغوش مهربان جمهوری ﺍﺳﻠﺎمی را نداشت. این مردم هم اندکﺍندک جانشان را در زندانﻫﺎ و خیابان از دست ﻣﻰدهند و از شمارشان کاسته ﻣﻰشود. بنابراین آسوده باشید. صبر و استقامت را از رهبرتان بیاموزید که با خشم و فشار روزافزون مردم، از آن باﻟﺎ تکان ﻧﻤﻰخورد! اگر هم ﻣﻰخواهید بعد از سفر به فرانسه، مانند هوشنگ امیر احمدی بر روی رسانهﻫﺎ نمایان شوید و سخنان مالهﻛﺸﺎنه به ما تحویل دهید، باید بگویم این حنا دیگر رنگ ندارد. بنابراین بار سفر را باز کنید و فشار مردم را به همانجا حواله کنید که رهبرتان ﻣﻰکند! خیالتان راحت!
» ادامه مطلب

از گذشته درس بیاموزیم / بازنگری رفتار جنبش سبز در ٢٢ بهمن ١٣٨٨

          بیش از ١٤ ماه از آغاز خیزش سراسری مردم ایران در واکنش به رفتار جمهوری اﺳﻠﺎمی در جریان برگزاری دهمین انتخابات ریاست جمهوری ﻣﻰگذرد و در این ماهﻫﺎ، جنبش سبز ایران با همهٔ فشارها و کمبودﻫﺎ توانسته است اندیشهﻫﺎ و گرایشﻫﺎی گوناگون را زیر سایهٔ هدف یگانهﺍی با یکدیگر همراه و هماهنگ گرداند و نقش برجستهﺍی در راه آزادی کشور ایفا نماید. امّا جنبش سبز در کنار روزهای سرنوشتﺳﺎز و شکوهمندی که آفریده، گاه نیز با برنامهﺭیزی و تصمیمﮔﻴﺮیﻫﺎی نادرست مواجه بوده است و این تصمیمﮔﻴﺮیﻫﺎ سبب شدهﺍند که جنبش نتواند آنگونه که باید و شاید، از توان و گنجایش خود بهره بگیرد. اکنون در آستانهٔ روز قدس باید بتوانیم با بررسی جنبهﻫﺎی نادرست این تصمیمﻫﺎ، درسﻫﺎی گذشته را به کار بندیم و از تکرار خطاها در آینده جلوگیری نماییم. در این نوشتار بر آن هستیم تا رفتار جنبش سبز در روز ٢٢ بهمن ١٣٨٨ را مورد بازنگری کوتاه قرار دهیم و علّت ناکارآمدی روش "اسب تروا در میدان آزادی" را جویا شویم.

          به دنبال قیام خونین عاشورا و کشتار مردم بیگناه به دست نیروی انتظامی جمهوری اﺳﻠﺎمی و نیروهای مقاومت بسیج، کودتاگران که سراسیمه در جستجوی راهکاری بودند تا بتوانند ننگ شکست و خون شهروندان را از دامان خود بزدایند، بر آبروی خدا و حسين بن علي عليه ﺍﻟﺴﻠﺎم سرمایهﮔﺬاری نمودند و با راهﺍندازی جنگ رسانهﺍی، در صدد برآمدند تا هواداران خود را از سراسر کشور به تهران بکشانند و با خیمهﺷﺐبازی در میدان ﺍﻧﻘﻠﺎب اﺳﻠﺎمی، آب رفته را به جوی بازگردانند. امّا بعد از همهٔ این داد و فریادها، رفته رفته سالروزی دیگر نزدیک ﻣﻰشد و امید ﻣﻰرفت جنبش سبز ایران با حضور گستردهٔ خود در تظاهرات ٢٢ بهمن ١٣٨٨ نشان دهد که در برابر هشدارهای نخﻧﻤﺎی سران کودتا و جیرهﺧﻮارانشان، هراس به خود راه ﻧﻤﻰدهد و برای نیل به هدفﻫﺎیش، دست از کوشش و مبارزه بر نخواهد داشت. جنبش سبز برای شرکت در این تظاهرات، از روش "اسب تروا در میدان آزادی" که از سوی سیّد ابراهیم نبوی ارائه شده بود، الگو گرفت. بر اساس این روش، هواداران جنبش باید بدون نشانﻫﺎی سبز، خود را به میدان آزادی ﻣﻰرساندند و در برابر سخنرانان، نشان سبز خود را آشکار ﻣﻰنمودند و شعارهایشان را سر ﻣﻰدادند. امّا این روش کارساز نیفتاد و جمهوری ﺍﺳﻠﺎمی توانست از شب گذشته، هواداران و نیروهای خود را به میدان آزادی برساند و آنجا را در دست بگیرد (بیشتر بخوانید). یک اشتباه آنجا بود که سبزها تنها در این اندیشه بودند که خود را به میدان آزادی برسانند و بدین ترتیب، زمان را از دست دادند. گویا از یاد برده بودند که جنبش برای اعتراض به خیابان آمده است و میدان آزادی، یک وسیله بیش نیست. شماری از سبزها هم که توانستند خود را به میدان آزادی برسانند، کاری از دستشان بر نیامد و "اسب تروا" در میان هزاران نیروی سرکوبﮔﺮ و سازمانﻳﺎفته گرفتار شد. روش "اسب تروا" باید راهکارهای جایگزین را نیز ارائه ﻣﻰداد. اشتباه دیگر، آن بود که سبزها نظارهﮔﺮ بودند تا دیگری آغازگر باشد و خودشان دنبالهﺭو باشند. باید بیاموزیم که خودمان آغازگر باشیم و دیگران را با خود همراه سازیم. اگر همه با هم بخواهیم دنبالهﺭوی دیگران باشیم و خود را به «آمادهﺧﻮری» عادت دهیم، جنبش ﻧﻤﻰتواند به راه خود ادامه دهد. تکﺗﮏ ما رهبران جنبش هستیم و باید به نوبهٔ خود، جنبش را در دست بگیریم. اگر همه بخواهند نگاه امیدشان را به دیگران بدوزند، کاری از پیش نخواهیم برد و شکست ما فرا خواهد رسید.

          روز قدس، ٩ روز دیگر فرا ﻣﻰرسد و باید درسﻫﺎی گذشته را در این روز سرلوحهٔ رفتارمان قرار دهیم. نباید عملکرد آشفتهٔ جنبش سبز در روز ٢٢ بهمن ١٣٨٨، در روز قدس امسال نیز تکرار شود.

          به امید پیروزی ...

حسام س.
تهران، ٣ شهریور ١٣٨٩
» ادامه مطلب

روز قدس نزدیک است / راهکارها و رفتارها

         جنبش سبز ایران از سال گذشته تا کنون توانسته است بارها از سالروزهای گوناگون به سود خود بهرهﺑﺮداری نماید و هواداران خود را در آرامش به خیابانﻫﺎ بیاورد. این رفتار، هم ابعاد گستردهٔ جنبش آزادیﺧﻮاهانهٔ مردم و شمار هواداران آن را در برابر دیدگان به نمایش گذاشته و هم بازتاب گستردهﺍی را در رسانهﻫﺎی جهان به دنبال آورده است. افزون بر آن، هر بار، خون تازهﺍی را در رگﻫﺎی جنبش به گردش در آورده و برای هواداران جنبش نیز دلگرمﻛﻨﻨﺪه بوده است. در میان این سالروزها، ٢٧ شهریور ١٣٨٨ (روز قدس) برگهﺍﻯ درخشان از دفتر روزشمار جنبش سبز ایران شمرده ﻣﻰشود که بسیاری از کارشناسان، آن را با خیزش سراسری ٢٥ خرداد ١٣٨٨ سنجیده ﺍند. جمهوری ﺍﺳﻠﺎمی گمان ﻣﻰکرد با برگزاری ٥ دادگاه در کمتر از ٤٥ روز برای بازداشتﺷﺪگان رویدادهای پس از کودتای ٢٢ خرداد ١٣٨٨، اعترافﮔﻴﺮی از چهرهﻫﺎی برجستهٔ سیاسی ایران مانند محمدﻋﻠﻰ ابطحی و سعید حجاریان و نمایش آن در صدا و سیمای جمهوری ﺍﺳﻠﺎمی، توانسته است تیشه بر ریشهٔ جنبش سبز ایران بزند و دستﺍندرکاران این جنبش را با ضربهﺍی سهمگین روبهﺭو سازد. امّا کردار ناسنجیده و شتابﺯدهٔ جمهوری ﺍﺳﻠﺎمی، آتش خشم ایرانیان را بیش از پیش برافروخت و سرانجام، هزاران هزار تن از زنان و مردان سبزاندیش ایرانﺯمین در روز قدس به خیابانﻫﺎ آمدند و به دور از هرگونه هراس، فریاد "یا حسین، میرحسین"، "مرگ بر روسیه" و "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" سر دادند و ﺗﻠﺎشﻫﺎی شبانهﺭوزی سران کودتا را ناکام گذاشتند. روز قدس امسال نیز ١٥ روز دیگر فرا ﻣﻰرسد و کاسهٔ صبر ما لبریز شده است. بیش از یک سال است که فرزندان این مرز و بوم، در زندانﻫﺎ روزگار ﻣﻰگذرانند و در برابر همهٔ فشارها و شکنجهﻫﺎ، لب به دندان میﮔﺰند. خانوادهﻫﺎیشان نیز در سوی دیگر دیوارها، خود را به هر دری ﻣﻰزنند تا بلکه بتوانند از ﺳﻠﺎمت عزیزانشان خبری بگیرند. خطر اعدام در کمین است و اگر دست روی دست بگذاریم، باید تماشاگر کشتار همﻣﻴﻬﻨﺎنمان باشیم و آه افسوس نیز نخواهد توانست وجدان ما را آرام سازد. آنان که روزی در کنار ما فریاد "نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران" سر دادند و امروز گرفتار شدهﺍند، از ما انتظار دارند که مانند آن روزها در کنارشان بمانیم و بگوییم "نترسید، نترسید، ما همه با هم هستیم". بنابراین باید از همین امروز خود را برای روز قدس آماده سازیم و درسﻫﺎی گذشته را نیز به کار بندیم.

          روز قدس امسال را شاید بتوانیم با ٢٢ بهمن ١٣٨٨ بسنجیم. دهﻫﺎ هزار تن از نیروهای انتظامی و نیروهای مقاومت بسیج به خیابانﻫﺎ خواهند آمد تا بتوانند ترس را بر تودهﻫﺎی مردم حکمﻓﺮما کنند. جمهوری ﺍﺳﻠﺎمی هرگز دوست ندارد بار دیگر به کابوس تلخ روز قدس سال گذشته گرفتار شود و ﺗﻠﺎش خواهد نمود تا از جنب و جوش سبزها جلوگیری نماید، امّا نخواهد توانست در مسیرهای تظاهرات به بازداشتﻫﺎی خودسرانه و درگیری با مردم دست بزند. اگر نیروهای ﺳﺮکوﺏگر جمهوری ﺍﺳﻠﺎمی بخواهند آرامش را در مسیرهای تظاهرات روز قدس بر هم بزنند، تظاهرات ﺧﻮدیﻫﺎ هم بر هم خواهد خورد و دیگر از شعارهای "مرگ بر آمریکا" و "مرگ بر اسرائیل" نیز خبری نخواهد بود. البته از سوی دیگر، سبزها نیز نباید بهانهﺍی به دست نیروهای سرکوبﮔﺮ بدهند. کاری که سبزها باید به دنبال آن باشند، این است که خود را به مسیر دلخواه برسانند و همراه همﺍندیشان خود، در مسیر گام بردارند و شعارﻫﺎی جنبش سبز را سر دهند. ممکن است شعارﻫﺎی شما، هواداران اندکﺷﻤﺎر محمود احمدیﻧﮋاد و رهبر جمهوری اﺳﻠﺎمی را آزار دهد و در صدد برآیند که با شما درگیر شوند. شما نباید هرگز به این درگیریﻫﺎ تن بدهید، زیرا خطر بازداشت شما و سرکوب دیگر سبزها را افزایش ﻣﻰدهد. همین که در خیابان هستید و شعارهای خود را سر ﻣﻰدهید، به نوبهٔ خود، بزرگترین مبارزه است. بنابراین اندیشهٔ هرگونه درگیری و یا بگو مگو را از خود دور کنید. ممکن است فردی در لباس سبزها از شما بخواهد که همراه او در درگیریﻫﺎ شرکت کنید و یا شعارهای ساختارشکنانه سر دهید و یا اینکه مسیر خود را از مسیرهای تظاهرات روز قدس جدا نمایید. این شیوه، بارها از سوی نیروهای مقاومت بسیج در شهرهای گوناگون به کار گرفته شده است تا بتوانند سبزها را به دام بیندازند و یا در گزارشﻫﺎی صدا و سیمای جمهوری اﺳﻠﺎمی از آن بهره بگیرند. بنابراین هوشیار باشید. فشار نیروهای جمهوری ﺍﺳﻠﺎمی برای سرکوب سبزها در روز قدس امسال بسیار بیشتر از سال گذشته خواهد بود. اگر در آغاز تظاهرات احساس کردید به دلیل حضور نیروها ﻧﻤﻰتوانید شعار سر دهید، به راه خود در مسیر تظاهرات ادامه دهید. اگر نیروهای مقاومت بسیج و لباس شخصیﻫﺎ در مسیر تظاهرات از شما عکس گرفتند، آرامش خود را از دست ندهید. نیروها ﺗﻠﺎش خواهند کرد تا در ابتدای مسیرهای تظاهرات، سبزها را بازداشت یا سرکوب کنند و از ورود آنها به مسیر تظاهرات جلوگیری کنند، اما در مسیرهای نزدیک به خیابان اﻧﻘﻠﺎب ﺍﺳﻠﺎمی و بلوار کشاورز، از شمار خود خواهند کاست و شما ﻣﻰتواند شعارهای خود را سر دهید. اگر با آغاز تظاهرات، نیروهای سرکوبﮔﺮ جمهوری اﺳﻠﺎمی از تجمع و تظاهرات شما جلوگیری نمودند و یا راه را بر شما بستند، هرگز مسیر خود را تغییر ندهید. ورود به مسیرهای دیگر، خطر سرکوب خشونتﺁمیز را به شدّت افزایش خواهد داد. اگر خطری شما را تهدید نمیﻛﻨﺪ (تأکید ﻣﻰشود)، ﺗﻠﺎش کنید از نیروها فیلم یا عکس بگیرید. قبل از ورود به مسیرها، رفتار تحریکﺁمیزی از خود نشان ندهید و نشان سبز خود را آشکار نکنید. اگر دوربین عکسﺑﺮداری یا فیلمبرداری همراه خود ﻣﻰبرید، قبل از آغاز تظاهرات، آن را به دست نگیرید. ممکن است نیروهای انتظامی، آن را از شما بگیرند و برای خودتان نیز مشکل ایجاد نمایند. آن را در خودروی خود و یا جای دیگر بگذارید و با آغاز تظاهرات، همراه خود ببرید. پیش از تظاهرات، در فضاهای سبز و یا در خیابانﻫﺎ تجمع نکنید و نیم ساعت زودتر از زمان اﻋﻠﺎم شده، خود را به مسیرها برسانید تا بتوانید با آرامش در میان سبزها جای بگیرید. هرگز ابزاری که کاربرد دوگانه دارند همراه خود نبرید، زیرا ممکن است شما را مانند روز ٢٢ بهمن بازدید بدنی نمایند. ﺗﻠﺎش کنید در عکسﻫﺎ و فیلمﻫﺎیتان، تظاهرات گستردهٔ سبزها را به نمایش بگذارید و از چهرهٔ هواداران جنبش سبز ایران تصویر نگیرید. اگر میرحسین موسوی، مهدی کروبی، سیّد محمد خاتمی و یا دیگر ﻓﻌﺎﻟﺎن جنبش سبز ایران را در مسیر مشاهده کردید، همراه با دیگران در حمایت از آنها شعار سر دهید، زیرا رسانهﻫﺎی وابسته به سپاه پاسداران اﻧﻘﻠﺎب اﺳﻠﺎمی اصرار دارند که بگویند آنها جایگاه مردمی خود را از دست دادهﺍند. منتظر نمانید که دیگران آغازگر باشند، خودتان آغازگر باشید.

          شعارهای روز قدس امسال (١٢ شهریور ١٣٨٩)، باید از اکنون میان هواداران جنبش سبز ایران هماهنگ شود. رسانهﻫﺎ و شبکهﻫﺎی اجتماعی باید برای حضور حداکثری سبزها در این تظاهرات، ﺍﻃﻠﺎعﺭسانی نمایند. به ویژه با راهﺍندازی رسانهٔ سبز ایران (رسا) در دههٔ نخست ماه رمضان، نقش ﺍﻃﻠﺎعﺭسانی بر دوش این رسانه نیز گذاشته خواهد شد. سبزاندیشان شیراز، اصفهان، رشت، مشهد، تبریز و دیگر شهرها که همواره جنبش سبز را یاری کردهﺍند، باید دست به کار شوند و همشهریان خود را آگاه نمایند. هر کس که برای آزادی ایران ﺗﻠﺎش ﻣﻰکند و دلسوز این آب و خاک است، دوستان و آشنایان خود را برای حضور در تظاهرات روز ١٢ شهریور ١٣٨٩ باخبر نماید. این روز، بهترین فرصت است تا اعتراض خود را به ستم عریان جمهوری اﺳﻠﺎمی که از سال گذشته تا کنون بسیار افزایش یافته است، نشان دهیم و یاد و نام شهدای راه آزادی را زنده نگاه داریم.

          هموطن! از جایت برخیز و آماده باش! روز قدس نزدیک است ...

حسام س.
تهران، ٢٧ مرداد ١٣٨٩
» ادامه مطلب